گفتگوی خبر آنلاین با دکتر مهدی اسلام پناه؛
منتظر استانداردسازی اینترنت باشید
اینترنت، طلا، نان، خودرو و ... .نام هر کالایی را ببرید ، پای استاندارد نیز وسط میآید ولی رئیس سازمان استاندارد تاکید دارد جایی که موضوع جان، ایمنی، سلامت و کیفیت و رضایت مردم مطرح است ، هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسیم.یک سال و اندی از ریاست مهدی اسلام پناه بر سازمان استاندارد میگذرد و حالا تغییر آرم استاندارد حواشی بسیاری را ایجاد کرده است . این حواشی البته از وسط بودن نام مرتضی ممیز نیز نشات میگیرد . مهدی اسلامپناه در حالی در خبرگزاری خبرانلاین حضور داشت که علامت استاندارد را بر یقهی کتش زده بود و تاکید داشت با اعتقاد این آرم را بر سینه زده است . او درباره مساله استاندارد و تلاش برای ورود به حوزههای جدید سخن گفت. از مهدکودکها تا زندان . بخشهایی از صحبتهای وی به مساله انسان استاندارد مرتبط بود . مشروح مصاحبه با مهدی اسلامپناه در کافه خبر خبرانلاین پیش روست.
قبل از ورود به حوزه استاندارد، میخواهم از شما سئوالی دربارهی میزان اعتماد عمومی به این علامت بپرسم. در سالهای اخیر اعتماد مردم به اینکه کالای دارایی علامت استاندارد فاقد مشکل است، کاهش یافته و انتشار اخبار متعدد دربارهی غیر استاندارد بودن اقلام مصرفی خصوصا خوراکی، گاهی امنیت روانی جامعه را با مشکلاتی روبرو میکند . برای رفع این مشکل تدبیری اندیشیدهاید؟
این که ما امروز روبروی شما نشستیم بدان معناست که میخواهیم با همکاران رسانهای، ارتباط عمیق و پرمعنایی پیدا کنیم. ما هم حس کردیم یک خلاء اجتماعی در این میان وجود دارد. من خودم استاد دانشگاه هستم و باید جواب قانع کنندهای برای نسل حاضر داشته باشم. نوع کارهایی که در دور جدید سازمان شکل گرفته است ناظر بر ادای حقوق اجتماعی یا حق الناس است. به هر حال باید تلاش کنتیم، تنش و فاصلهای که ایجاد شده کمتر شود. در این میان نقش تولیدکننده را نیز نباید نادیده گرفت. تولیدکننده باید در همهی مراحل تولید و عرضه، حقالناس را رعایت کند . این بدان معناست که باید به تکلیف شرعی، قانونی، اخلاقی و عرفی خود عمل کند.
نکته بعدی اعتماد به این نشان است . این یک سرمایه اجتماعی است. شخصا با اعتقاد، نشان استاندارد را به سینهی خودم میزنم چرا که این نشان، نشان ملی ایران است. یک برند معنادار که باید از آن دفاع کرد. پیش از این، شاید به دلیل برخی عدم برنامهریزیهای رسانهای، فاصلهای میان ما و مخاطبانمان ایجاد شده که حتما لازم است با برنامهریزی و کار مداوم پر شود.اگر از من بپرسید برنامه شما چیست؟ میگویم اولین و مهمترین برنامهی ما این است، کاری کنیم که مردم صد درصد به نشان استاندارد اعتماد کنند. منظورم این نیست که بگویم در یک فضای مشکوک، میخواهیم چنین طرحی را پیاده کنیم. اتفاقا استانداردها در شرایط مطمئن، ایمن و کیفی باید به کالاها و خدمات داده شود تا بتوانیم از هویت این نشان دفاع کنیم.
حالا بهتر است نقبی به کالاها بزنیم . فکر کنم مسالهی خودرو یکی از مهمترین دغدغههای جامعهی ایران باشد. اینکه خودروهایی با این کیفیت چطور نشان استاندارد دارند.
شما هم از خودرو میخواهید شروع کنید؟ ما هر جا مینشینیم میپرسند خودرو استاندارد است یا نه؟ البته که این سئوال جذاب است اما سبب شده کسی به انبوه اقدامات سازمان توجه نکند . بالاخره سازمان استاندارد هزاران قلم کالا و خدمت را باید استانداردسازی کند.
خوب اینکه موضوع استاندارد بودن خودرو برای افکار عمومی جذاب است، دلیل دارد. شاید حجم تصادفات، و شاید هم مسالهی مهم قیمت خودرو این حساسیت را ایجاد کرده است.
بله اما دربارهی خودرو بسیار توضیح دادیم.
ولی من دوست دارم اینجا هم از شما توضیحی بشنوم. جور دیگری به این سئوال ورود میکنم. چهارم فروردین ماه بود که اعلام شد در فاصلهی هشت روز ۳۲۲ نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست دادند. این آمار برای کالایی که استاندارد دارد، عجیب نیست؟ اصلا من سئوالم را عوض میکنم. میگویم برنامهتان برای استانداردسازی خودرو چیست؟
خوب من یک توضیحی بدهم. ببینید شما آمار تصادف را میبینید و به استاندارد این اتهام وارد می شود که استاندارد با مافیا و لابیها و ... در ارتباط است اما این حرفها نیست. برابر گزارشهای رسمی و آمار و اطلاعات دولتی، هفتاد درصد تصادفات به نقص و ایراد راکب برمیگردد. یعنی متوجه راننده است. این گزارش رسمی است. فکر نکنید دارند تقصیر را گردن کسی که مرده، میاندازند. به هر حال قسمتی از تصادفات هم به ایمنی برمیگردد اما ایمنی تنها ایمنی خودروها نیست. در مساله تصادفات، ایمنی راهها، ایمنی نظارت بر راهها، مدیریت راه، کیفیت علایم، دوربینهای کنترل، زیرساختها و مسایلی از این دست مهم است. پس میبینید که مجموعهای بزرگ در شکلگیری این وضعیت دخیل هستند.
حالا اگر بخواهیم تنها موضوع خودرو را مد نظر داشته باشیم، پاسخ شما چیست؟
قسمتی از ماجرا نیز به کیفیت خودرو برمیگردد. به هر حال میبینیم برخی خودروها سالیان بسیار طولانی تولید میشوند در حالی که تکنولوژی و فناوری تولید خودرو در این سالها به شدت دگرگون شده است. در دوره فعالیت من تولید پنج نوع خودرو متوقف شده است. البته شما میتوانید از زاویهی دیگر ببینید و برهان خلف بیاورید و بگویید چرا پنج خودروی غیراستاندارد مثلا پنجاه سال تولید شدند اما نکته مهم برای ما توقف تولید خودرواست. ما باید علمی، فنی و تخصصی صحبت کنیم. شما از من نباید حرف غیرعلمی بشنوید. ما باید در فرآیندی تدریجی قرار بگیریم تا چندهزار قطعهای که کالایی چون خودرو را میسازند و مولفه های عناصر تولید هستند، استاندارد شود.
این که روند طبیعی استانداردسازی یک کالاست، به هر جال مجموعهای از قطعات استاندارد است که استاندارد کالای نهایی را تضمین میکند
موضوع فقط سازمان استاندارد نیست. نباید در این حوزه تک بعدی نگاه کرد. ببینید من چند نوع استاندارد را در ذهن دارم. یکی از اینها استاندارد کارخانهای است . مدیر یا صاحب کارخانه این استاندارد را تعیین میکند تا برند خودش را حفظ کند. درست است که ما استانداردهای اجباری، تشویقی، ملی، بینالمللی و... را داریم اما در این میان حساسیت صاحب کارخانه یا برند نیز بسیار مهم است.
این مساله بسیار مهمی است. اصلا بررسی کنیم ببینیم چرا برخی کالاها حرفی برای گفتن دارند؟ چون خود کارخانهها استاندارد خوبی را برای خودش تعریف میکند و هدفش ساخت برند است. پس کارخانهدار باید به برند خودش توجه کند. متاسفانه کارخانههای ایرانی کمتر این رفتار را دارند.منظورم این نیست که چنین حساسیتی نیست، میگویم کمتر به این موضوع توجه دارند. شاید ریشهی این بیتوجهی دولتی بودن بخش مهمی از واحدهای تولیدی است. البته در همین فضا کارخانهای رفتم که مالک آن میگفت به کیفیت کالاهایم حساسم و اعتقاد دارم باید کالای من بهترین باشد. ایشان تعریف میکرد زمانی آلاسکافروش دورهگرد بوده است و روزانه ۳۲ کیلومتر چرخ بستنیفروشی را از بالا تا پایین تهران هل میداده . اتفاقا همین چرخ را کنار میز کارش گذاشته تا یادش باشد چطور پیشر فت کرده است. ایشان تعریف میکرد همان زمانی که آلاسکافروش بوده هم از رقبایش پیشی میگرفته. پس علاج خیلی از مجموعههای دولتی ما این است که خصوصی شود و به اهلش واگذار شود.
تعارف که نداریم. مدیر دولتی با خودش میگوید من امروز هستم و فردا نیستم پس تکلیف و ماموریتی برای خودش حس نمیکند. پس وقتی بنگاه دولتی مسئولیت و پاسخگویی را راهبرد خود قرار نمیدهد، انتظار دارید چه محصولی تولید کند؟
همهی اینها در حالی است که بخش خصوصی به کالا و خدماتش هویت میدهد. خودش به استانداردسازی معتقد است. ما استانداردها را طبق قانون میسازیم. انطباقها را هم تشخیص میدهیم اما چه کسی باید خودش را و استانداردش را ارتقا می دهد؟ طبیعی است بنگاه.
سه دهه است سیاست خصوصیسازی در ایران اجرا میشود و مدیران نیز به ضرورت خصوصیسازی و ... اشاره میکنند اما در عمل نتیجهای حاصل نشده است . وقتی سالیان طولانی میگذرد و تغییری اتفاق نمیافتد، طبیعی است که اعتماد به این علامت، به این نشان کاهش یابد.
درست میگویید. وظیفهی من این است که استاندارد را به مطالبه عمومی تبدیل کنم. چرا انتظار داریم یک وزارتخانهی ستادی، کیفیت هزاران محصول را تعیین کند؟ حیاط خلوتهای دولتی باید تبدیل به بنگاه خصوصی شوند. باید به نحوی اداره شوند که هم دولت راضی باشد و هم مالک آن، سود ببرد و هم مشتری منفعت کند.
باز هم میگویم سالهاست این حرفها را میشنویم اما در عمل در بر همان پاشنه میچرخد و تغییری اتفاق نیفتاده است.
تغییر در حال رخ دادن است. نگاهی به قوانین بکنید، میبینید امروز مجوز دانشبنیانی را به شرکتهای دولتی نمیدهند. این یک مشوق مهم برای بخش خصوصی است. نهضت فناوری در کشور رقم نمیخورد الا به دست جوانهای متخصص علاقمند و فعال در بخش خصوصی. در حوزه دانشبنیان که تاکید چندسالهی مقام معظم رهبری است، قانون حکم میکند رقابتپذیر باشیم و مطابق فناوری روز حرکت کنیم. پس طبق قانون، باید خصوصی باشید که بتوانید مجوز بگیرید. من در پژوهشگاه رویان نایب رئیس بودم. ما در لبهی علم کار میکردیم اما کارگروه تایید صلاحیت اجازه نمیداد دانشبنیانهای ما مجوز بگیرند؛ میگفت باید خصوصی شوید. ما رفتیم و چند تا شرکت را خصوصی کردیم. اینها اتفاقاتی است که مسیر آینده را تغییر میدهد.
حالا ما با یک مسالهی بزرگ روبرو هستیم . شما از الزامات و نقش بنگاه و دولتی بودن اقتصاد و عوارض ان صحبت میکنید اما من سوی دیگر ماجرا مد نظرم است، اینکه مردم میبینند مثلا فلان کالای صادراتی ایران به استناد غیر استاندارد بودن برگشت میخورد و در بازار داخلی عرضه میشود . این نوعی بیاعتمادی ایجاد میکند. این نقطه مهمی است که باید روی آن مانور داده شود . چطور در این بستر میشود اعتماد به نشان استاندارد را بالا برد و سرمایهی اجتماعی ایجاد کرد؟
دقیقا در مورد این نکته که گفتید چند مساله وجود دارد. تعیین استانداردها برخی از کالاها، سالها قبل انجام شده در حالی که استاندارد به روز و لحظه است. ما سالها قبل استانداردی را تعیین کردیم و در این سالها بازنگری نشده اما استانداردهای بینالمللی مداوم تغییر میکنند. نکته مهم این است که روال تعیین استاندارد را ببینیم . مقررات فنی را خود دستگاه مینویسد و میآورد تا ما تایید کنیم، به این ترتیب کیفیت اجرا را بنابر آن تایید اولیه، رصد میکنیم. حالا چرا محصولی کشاورزی مثلا برگشت میخورد؟ چون استاندارد کشور مقصد بهروز شده و استاندارد ما به روز نشده است. این دستگاه مربوطه است که باید تقاضای ارتقای استاندارد یا بازنگری ان را به ما بدهد . سازوکار اینگونه تعریف شده است.
منبع خبر